
تصور کن یه روستایی تو دل کوههای زاگرس، جایی که انگار خدا با دستای خودش پلهپله سنگها رو چیده و روشون خونه ساخته. اورامان تخت (یا همون هورامان تخت که محلیها میگن ههوارامان) دقیقاً همینه. یه جای جادویی تو بخش اورامان شهرستان سروآباد استان کردستان، که بهش میگن "هزار ماسوله کردستان". چرا؟ چون خونههاش مثل پلههای یه نردبون غولپیکرن؛ حیاط یکی، پشتبوم اون یکی پایینیشه. از غربش میرسی به مرز عراق، شمالش کردستانه، جنوبش جوانرود، و یه جاده ۷۵ کیلومتری پرپیچوخم از مریوان میبرتت وسط این بهشت کوهستانی. بخشی از یه منطقه بزرگتر به اسم اوراماناته که بین ایران و عراق تقسیم شده، و اسم "ههوارامان" یعنی "خونه خورشید" – چون همیشه آفتاب روش میتابه و انگار خورشید مهمون دائمیشه.
اینجا فقط یه روستای قشنگ نیست؛ یه موزه زنده از فرهنگ کردیه. مردمش به زبون اورامی حرف میزنن، که یه گویش شیرین از خانواده گورانیه و جزو زبانهای شمال غرب ایرانه. هر سال کلی توریست از همه جای دنیا میان ببینن این خونههای پلکانی چطور با طبیعت جور دراومدن، تو مراسمهای سنتی شرکت کنن، یا فقط بشینن کنار رودخونه و چای دودی بخورن. جالبتر اینکه سال ۱۴۰۰ اورامان تخت رفت تو لیست میراث جهانی یونسکو – یعنی دنیا هم فهمید این گوشه از ایران چه گنجیه!
اورامان تخت جنوب شرقی مریوانه، حدود ۷۵ کیلومتر دورتر. از مریوان که راه بیفتی به سمت سنندج، نیم ساعتی نرفتی میرسی به سهراهی حزبالله. اونجا بپیچ سمت راست، جاده کوهستانی شروع میشه و تو رو میبره تو دامنههای سبز زاگرس. جاده پر از پیچهای تند و منظرههای نفسگیره؛ یه طرف دره عمیق، یه طرف کوههای پوشیده از درخت.
از تهران؟ حدود ۶۶۰ کیلومتر راهه، که با ماشین شخصی ۱۰-۱۲ ساعت طول میکشه (بستگی به ترافیک و توقفها داره). مسیر پیشنهادی: تهران برو همدان، بعد کرمانشاه، سروآباد، و آخرش اورامان. جادهها آسفالتهست، ولی زمستونا برف و یخ میگیره – زنجیر چرخ یادت نره! اگه از سنندج یا مریوان شروع کنی، میتونی یه روزه بری و برگردی. ماشین شخصی عالیه، ولی تورهای گروهی با جیپهای دو دیفرانسیل هم هستن که خیالت راحت باشه. اتوبوس تا مریوان یا سنندج میره، بعدش با تاکسی محلی یا مینیبوس ادامه بده. اگه گروهی میری، بیسیم همراهت باشه که تو جاهای بدون آنتن گم نشی.
اورامان فقط یه روستای قدیمی نیست؛ یه کتاب تاریخ بازه. باستانشناسها میگن قدیمیترین آدمهای این منطقه، قومی به اسم "کرتو" بودن که حدود ۱۰ هزار سال پیش (هزاره هشتم قبل میلاد) اینجا کوچ میکردن و گوسفند و بز نگه میداشتن. بعد تو هزاره دوم قبل میلاد، بعضیهاشون موندگار شدن و یه شهر باستانی ساختن به اسم "ءاتوور". آشوریها حدود ۳۰۰۰ سال پیش اومدن و آتیشش زدن، ولی ردپاش هنوز هست. منطقه آتورگه (نزدیک پاوه الان) همون جاست، و مردم روستای زردوئی نزدیک، نوادههای همون اولین ساکنهای ثابتان.
تو غارهای اطراف هجیج، ناو و اسپریز، چیزای جالبی پیدا کردن: ابزار سنگی از ۴۰-۱۲ هزار سال پیش، استخوان بز کوهی شکار شده، حتی اجاقهای قدیمی تو غارها. یه سنگنبشته نزدیک تنگیور هست که نقش سارگون دوم (شاه آشور) روش حک شده، با خط میخی که از حملههاش به زاگرس حرف میزنه. از زمان سلوکیها و اشکانیها هم پوستنوشتههایی مونده به اسم "بنچاق اورامان" که مثل سند ملکی بودن. خلاصه، این روستا بیش از ۳۰۰۰ سال سن داره و بعضی خونههاش از ۹۰۰ سال پیش هنوز سرپان و سالم!
اسمش "تخت"ه، ولی اصلاً صاف نیست – پر از شیب و صخرهست. مردم با سنگهای محلی و بدون یه ذره ملات (خشکهچین) خونه ساختن. پلکانی بودنشون معجزهست: پشتبوم یکی، حیاط اون یکی بالاست. اینطوری هم با کوه جور درمیان، هم منظرهای میسازن که انگار نقاشی شده. پنجرهها آبیرنگن (برای دوری از چشمزخم)، سقفها چوبی و با گل پوشیده شدن، و گلدونهای پر از گل آویزونن.
معمولاً دو طبقهان: پایین برای گوسفندها و انبار، بالا برای زندگی روزمره. اگه کشاورز باشی، فضای بیشتری برای ابزار داری؛ دامدار باشی، جای حیوانات بزرگتره. بعضی خونهها ۹۰۰ سالهن و زلزله هم تکونشون نداده. این سبک معماری نه تنها قشنگه، بلکه سبز و پایداره – مثل ماسوله، ولی تو دل کردستان و بزرگتر.
بزرگترینش مراسم پیر شالیاره، که یاد عروسی سالانهشه. تو اواسط بهمن (زمستونی) و اردیبهشت (بهاری) سه روز طول میکشه. مردم لباس محلی میپوشن، دف میزنن، رقص عرفانی میکنن، گردو پخش میکنن (نشونه برکت)، و آش هولوشینه (جو و گوشت نذری) میپزن. موسیقی با دف و تنبور همه جا پیچیده. شبیهش مراسم هزار دف پالنگانه تو آخرین جمعه اردیبهشت – هزار نفر روی پشتبومها دف میزنن!
بهار، بهخصوص اردیبهشت، طلاییه: همه جا سبز، گلها باز، هوا خنک. تابستون هم خوبه ولی پاییندست گرم میشه؛ پاییز رنگای نارنجی و طلایی، زمستون برفی و سرد (جادهها لیز، ولی اگه عاشق اسکی یا برفبازی باشی، عالی). بازدید مجانی و هر ساعتی بازه.
یه روز از مریوان یا سنندج کافیه، ولی بمونید بهتره. اقامت: هتل سنگی اورامان (دقیقاً تو روستا)، هتل شادی، خانه مسافر دیوهخان، یا بومگردیهای محلی که صبحانه با نان تازه و پنیر محلی میدن. غذا: کافه کوردیا، کبابی کوگا، بنفشه – امتحان کن کباب کردی، خورش ریواس، قایرمه (کنگر سوخاری با نان).
لوازم: لباس گرم (حتی تابستون شبها سرده)، کارت شناسایی، زنجیر چرخ زمستون، بیسیم گروهی. بچههای زیر ۳ سال تو تورها رایگان.
چون اینجا تاریخ ۴۰ هزار ساله با طبیعت وحشی و مردم خونگرم کرد قاطی شده. از قدم زدن تو کوچههای پلکانی و شنیدن داستانهای پیرمردها، تا قایقسواری تو سیروان یا رقص تو مراسم – هر لحظهش یه خاطرهست. اورامان نشون میده ایران چقدر متنوعه: کوههای محکم، آواز کردی، نان داغ ساجی. با پالنگان (قلعه قدیمی و ماهی کبابی با انار) یا ژیوار کامل میشه. اگه دنبال جایی هستی که روحت رو شارژ کنه و از شلوغی شهر دور شی، اورامان تخت منتظرته – یه تیکه از بهشت تو زاگرس!
.jpg)
نوشتن پلیه بین دنیای درون و جهان بیرون. بیاید با هم احساس، تجربه و دانشمون رو به اشتراک بذاریم.
"خوشحال میشوم سایر مطالب من را هم بخوانید و نظراتتان را با من به اشتراک بگذارید!"